+14 بیان تو
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 مهر 1391برچسب:, توسط |

 


.

من سرم توی کار خودم بود

بعد یه روز یه نفرو دیدم

اون این شکلی بود

ما اوقات خوبی با هم داشتیم 

من یه کادو مثل این بهش دادم

وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم

ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم

وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه میکردن

و منم اینجوری بهشون جواب میدادم

اما روز ولنتاین اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه

و من اینجوری بودم

بعدش اینجوری شدم

احساس من اینجوری بود

بعد اینجوری شدم

بله….آخرش به این حال و روز افتادم 

پدر عاشقی بسوزه 

 

 


نظرات شما عزیزان:

زهرا
ساعت16:28---17 مهر 1391
وب خیلی باحالی داری
پاسخ:ممنون


علی
ساعت15:52---17 مهر 1391
خیلی باحال بود ایول

کلا وبلاگت باحاله


پاسخ:ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


کلیه حقوق محفوظ است